سکوت

درسکوت شبهایی

که هیچگاه صبح نشدند

تک شمع نیمه خاموش قلبم را

نذرچشم های بارانی ات کردم.

نظرات 5 + ارسال نظر
رز سفید شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.ghoroobesiahpoosh.blogsky.com

سلام...امید وارم لیاقتش رو داشته باشه و قدرت رو بدونه...موفق باشی...ژیش این حقیر هم بیا

نویسنده شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:55 ق.ظ http://neveshtam.blogsky.com

خیلی لطیف بود امیدوارم ارزشش رو داشته باشه

jalal.s شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:16 ق.ظ http://www.yahoo1.blogfa.com

سلام
خسته نباشی . وبلاک قشنگی داری . موفق باشی
دوست داشتی به ما هم سر بزن
سیدجلال صیادمیری

احسان شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 07:21 ب.ظ

سلام... خیلی.خیلی آرامش بخش بود!ساناز جون خوشحال می شم یه سری به ایمیل من بزنی.متشکرم.

مجید شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ب.ظ http://mrt.blogsky.com

امیدوارم این چشمان بارانی آتش شمعت را خاموش نسازد وهمیشه این آتش شمعت روشن بماند (خیلی زیبا بود)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد