-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 01:20
محبت را ز ماهی باید اموخت چواز ابش برون اری بمیرد.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 01:19
سنه م خوشه ویسته که م ئارامی گیانم خوشتری له لای من له تینکی هه تاو جوانتری له گولاله به بونتری له هه لاله دیسان جوانتری له ئاسوری ئاسمانی کوردستانه که م...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 02:09
می توان می توان با هیچ ساخت می توان با یک گلیم کهنه هم شب را روز وروز را شب کرد می توان مهربانی را خدا را عشق را با لبی خندانتر از یک شاخه گل تفسیر کرد می توان این جمله را در دفتر خود نوشت خوبی از هر چیز بهتر است. سال 84 را به همه دوستان خوبم تبریک می گویم باشد که سالی باشد برای شما پر از خوبی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 00:17
حتما بخوانید روزی شاگردی از استاد خود پرسید ،استاد عشق یعنی چی؟.... استاد گفت برای درک این کلمه به تو یک تکلیف میدهم...باید بروی در یک گندم زار و پر بار ترین خوشه ی گندم را برای من بیاوری، و یادت باشد شرط راه این است که از اول به یاد داشته باشی که به هیچ عنوان راه برگشت نداری، ....شاگرد فردا برمیگردد و استاد ازش می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 اسفندماه سال 1383 01:48
اری عشق همین است که سر زده میاید اما وقتی که امد مانند مهمانی قدیمی دردل خانه می کند.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1383 08:12
من باور دارم به روزی که او مرا خواهد دید و نگاهش به من خواهد فهماند که در دلش زمزمه طوفا نهاست وسکوتش پر از هیاهوی عشق من باور دارم به روزی که این غریبه دیروز که دیگر برایم اشناتر از اشناست در غربت این جمع به دیدارم خواهد امد وان روز است که او مرا خواهد فهمید وچشمانش مرا خواهد وان وقت دیگر سلامم بی پاسخ نخواهد ماند...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1383 02:07
که مندال بوم که مندال بوم باوک ودایکم فریان کردم که ره نگی ره ش ره نگی مه رگه ره نگی خه فه ت ره نگی ءینسانی بی ده نگه پیان کوتم که ره نگی ره ش ره نگی د لیکی زور ته نگه به لام گیانه پیچه وانه فیریان کردم ءاو چا وه ره شا نه پیم ده لین که ره نگی ره ش ره نگی ژینه ره نگی هیواو عه شقیکی به تینه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1383 01:34
انکه پرنده نیست همان به که برفرازاسمانها اشیان نسازد.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اسفندماه سال 1383 01:28
سکوت درسکوت شبهایی که هیچگاه صبح نشدند تک شمع نیمه خاموش قلبم را نذر چشم های بارانی ات کردم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 01:57
درون اینه ها در پی چه می نگری ؟ بیا ز سنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه می داند بیا ز سنگ بپرسیم زانکه غیر از سنگ کسی حکایت فرجام را نمی داند ! همیشه از همه نزدیکتر به ما سنگ است نگاه کن نگاهها همه سنگ است وقلبها همه سنگ چه سنگبارانی! گیرم گریختی همه عمر کجا پناه بری؟ خانه خدا سنگ است
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1383 02:49
دوستی دل من دیر زمانیست که می پندارد دوستی نیز گلیست مثل نیلوفروناز شاخه تردوظریفی دارد بی گمان سنگد ل است انکه روا میدارد جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد. فریدون مشیری
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1383 00:57
When you have nothing left but love then for the first time You become aware that love is enough.'' وقتی هیچ چیزجز عشق نداشته باشید ان وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافی است.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 02:20
دراین فکرم من و دانم که هرگز مرایارای رفتن زین قفس نیست اگر هم مرد زندان بان بخواهد دگر از بحر پروازم نفس نیست. فروغ فرخ زاد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 01:37
کاش می شد رازچشمان تورا با اشک ماه روی گل سرخی نوشت یا نگاهت را میان اسمان تا همیشه قاب کرد .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 00:07
ستاره ای ستاره ما سلام مان بهانه است عشق ما دروغ جاودانه است در زمین زبان حق بریده اند حق زبان تازیانه است وانکه باتوصادقانه درد دل کند های های گریه شبانه است.